مثل پروانه بال ابی ومشکی
توی شیشه سیانور اسیر
میزنه پرپر بیهوده وحشت
خودش انگار می دونه که می میره
نفسهاش پر شده از هوای مسموم
تو رگهاش سم سیاه عوض خون
تنش و سپرده به مرگ وسیاهی
روحش افتاده به ورطه تباهی
تن رگهاش زخمی از نیش سوزن
خودش و زده به عالم ند یدن
مثل پروانه با بال شکسته
می زنه باز به در و دیوار بسته
می دونه بازی و باخته ولیکن
نمی دونه چه کنه با این همه غم
دیگه حتی قدرت فریاد نداره
قدرت فکر کردن ازاد نداره
تو چشماش برق امیدی نموده
تو روزهاش دیگه خورشیدی نمو نده
مثل پروانه ته شیشه بیرنگ
جون سپرده توی دام سم بد رنگ
ازوبلاگ ترانه های شیشه ایی....
دلم دوباره گل نکرد تو فصل بی حوصله گی
دوباره بازنده شدم توی قمار زندگی
بازم کلید آرزو به قفل ِخوشبختی نخورد
طفلی دل شکسته بال پشت درهای بسته مُرد
چی انتظار داری ازم ستاره ها راهی شدن
کنار من هیشکسی نیست نشون بده راهُ به من
کجا نگین ِبخت من افتاد از انگشتر ِ عشق
کمشده ی دلم کجاست ای اول و آخر عشق
انگاری آواره شدم تو کوچه های سرنوشت
دلخورم از این روزگار که چی برای من نوشت
دوستان عزیزم سلام.من قاصدک هستم و پیش از این شعر های وترانه های من در وبلاگ ترانه های شیشه ایی درج می شد.ام متاسفانه به دلیل مشکلات فنی وبلاگ ترانه های شیشه ایی دیگه قابل استفاده نیست. به ناچار وبلاگ از سکوت تا ترانه درست شد که در واقع همان وبلاگ قبل است.از تمام دوستانی که پیش از این با راهنمایی ها وپیامهای خود مرا مورد لطف قرار میدادند سپاسگذارم وامید وارم که با یاری این دوستان و دوستان تازه وبلاگ جدید پر بار تر باشد.
با تشکر قاصدک
درباره خودم
پیوندهای روزانه
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :10
بازدید دیروز :13 مجموع بازدیدها : 22296 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|