چقدر دلم گرقته
نپرس از حال و روزم
از اون روزی که رفتی
دارم تو تب می سوزم
تبی که عشق خامت
به جون سادم انداخت
دل من از نگاهت
به یک بیراهه افتاد
برای من تو بودی
همه دنیای زیبام
خلاصه میشد در تو
تمام ارزوهام
نپرس از حال وروزم
که من امروز مردم
همون روزی که رفتی
دل وبه خاک سپردم
بدون تو نمی شد
ستاره ها رو بوسید
نمی شد از شقایق
سراغ عشق وپرسید
نپرس از حال و روزم
که دیگه خیلی دیره
که دل در عمق خاک
فراموشی اسیره
درباره خودم
پیوندهای روزانه
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :17
بازدید دیروز :13 مجموع بازدیدها : 22303 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|